"درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم"
نوشته پیر بوردیو/ ترجمه ناصر فکوهی/ انتشارات آشیان
يكي از كتاب هايي كه در چند ماه اخیر از خواندنش لذت برم، «درباره ي تلويزيون و سلطه ي ژورناليسم» بود. در اين كتاب كم حجم که آقای ناصر فکوهی آن را ترجمه کرده اند، پير بورديو جامعه شناس فرانسوي به تحليل موقعيت تلويزيون و مطبوعات، و ساز وكارهاي نهفته در شكل گيري اطلاعات و توزيع آن از طريق رسانه ميپ ردازد. البته نگاه بورديو در اين كتاب محدود به چند كشور يا شبكه ي اطلاعاتي خاص نيست. تحليل انتقادي او متوجه توليد و توزيع فرهنگ به طور كلي در عصر ارتباطات شبكه اي است. تلويزيون در زندگي انسان امروز حضوري پررنگ و تأثيرگذار دارد. واقعيت اين است كه تلويزيون به انديشه ي اكثريت جامعه شكل مي دهد. بخش عظيمي از مردم وقتشان را پاي تلويزيون مي گذرانند و آگاهي هاي اجتماعي و سياسي شان بر مبناي اطلاعاتي است كه از اين رسانه دريافت مي كنند. حال آنكه به گفته ي بورديو، تلويزيون «با تلف كردن اين وقت ارزشمند از طريق پر كردنش با خلاء يا تقريباً خلاء اطلاعات مهم و ارزشمندي كه هر شهروندي بايد در اختيار داشته باشد تا بتواند حقوق دموكراتيكش را اعمال كند، به او داده نمي شود» (ص 26). همواره شنيده ايم كه رسالت تلويزيون اطلاع رساني و ثبت واقعيت است، ولي بورديو معتقد است كه اين رسانه مي تواند معناهايي كاملاً متفاوت با واقعيت ارائه دهد، چيزهايي را پنهان كند و در واقع به ابزاري براي ايجاد واقعيت تبديل شود. به گفته ي بورديو تصوير قدرت اين را دارد كه چيزهايي را نشان دهد و نسبت به آنها ايجاد باور كند و نيز مي تواند «تأثيرگذاري هاي بي مانندي» داشته باشد (30)، ولي آنچه رسانه در اختيار مخاطبانش قرار مي دهد، ضرورتاً ارزشمند نيست. گاه چيزهاي كم ارزش و پيش پا افتاده، با استفاده از ترفندها و ابزارهاي رسانه اي مهم و خارق العاده جلوه مي كنند.
رسانه همواره در پي افزايش مخاطبانش است، به همين خاطر هميشه بايد احتمال از دست دادن مخاطبانش را به حداقل برساند، و اين يعني خنثي تر شدن و ارائه ي اطلاعات بي اثرتر. در واقع اين بازار است كه به نهاد مشروعيت دهنده تبديل مي شود. رقابت اقتصادي براي كسب سهم بيشتر در بازار مبناي فعاليت و رقابت ژورناليست ها را شكل مي دهد. بورديو معتقد است كه اين روند باعث سلطه ي اقتصاد بر حوزه هاي فرهنگ، هنر و ادبيات مي شود، در نتيجه فرهنگ از بازار تبعيت مي كند، و اين به معناي افزايش قدرت ابتذال است، ابتذالي كه به واسطه ي تأثير خارق العاده ي رسانه، در جامعه گسترش مي يابد. در اين چرخه ي اقتصادي كه پولساز بودن معيار ارزشمندي تلقي مي شود، دخالت توليدكنندگان فرهنگي سبب سلطه ي ميدان ژورناليبسم بر ميدان هاي توليد فرهنگي مي شود.
براي من كه بيشتر خواننده ي آثار ادبي هستم، برخي مثال ها و تحليل هايي كه بورديو در حوزه ي ادبيات ارائه داده، جالب است. از جمله اين قسمت: «اگر تنها سي سال به عقب برگرديم، حداقل از نيمه ي قرن نوزدهم به اين سو، يعني از دوره ي بودلر و فلوبر و... در محافل نويسندگان آوانگارد، نويسندگاني كه براي نويسندگان مين وشتند و توسط نويسندگان به رسميت شناخته مي شدند، يا حتي هنرمنداني كه توسط ديگر هنرمندان به رسميت شمرده مي شدند، موفقيت تجاري فوري هميشه مشكوك به نظر مي رسيد، ]زيرا[ چنين موفقيتي، نشانه اي تلقي مي شد از سازگاري با جريان آب، با پول و مواردي از اين دست. در حالي كه امروزه، هرچه بيش از پيش اين بازار است كه به مثابه نهاد مشروعيت دهنده به مشروعيت، مطرح است» (صص 39-38).
1 نظرات:
سلام. ممنون از یادداشت خوبتان.
همیشهبه وبلاگتان سر می زنم و استفاده می کنم
ارسال یک نظر