در میان نویسندگانی که امروز آثارشان به فارسی ترجمه میشود، پل استر نامی آشنا برای خوانندگان ایرانی است، نویسندهای که بیشتر آثارش به فارسی ترجمه شده و با اقبال خوبی هم روبرو شده است.استر در نیوجرسی به دنیا آمد. خانوادهاش از طبقهی متوسط جامعه بودند. در سال 1975 از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شد و به فرانسه رفت و چهار سال آنجا اقامت داشت. طی مدت اقامتش در این کشور از راه ترجمه ادبیات فرانسوی امرار معاش میکرد، در میان ترجمههایش از نویسندگان فرانسوی، آثار مالارمه نیز به چشم میخورد.
پس از بازگشت به امریکا، تحصیلاتش را در دانشگاه هاروارد ادامه داد. در اواخر دههی 1970 مرگ پدرش تغییر بزرگی در زندگیاش ایجاد کرد. با توجه به ارثی که دریافت کرده بود، میتوانست راحتتر زندگی کند، به همین خاطر بیش از پیش وقتش را صرف نوشتن کرد. در سال 1982 کتاب «اختراع انزوا» را منتشر کرد، اثری که قرار دادن آن در ژانری مشخص کار دشواری است. این کتاب آمیزهای بود از زندگینامهی پدرش و شرحی از زندگی خودش.
«اختراع انزوا» نقطهی آغازی بود برای شهرت استر. در دههی 1980، سه رمان منتشر کرد به نامهای «شهر شیشهای»، «ارواح»، و «اتاق دربسته»، که بعدها آنها را در قالب «سهگانهی نیویورک» منتشر کرد. عمدهی شهرت استر به واسطهی همین مجموعه است که توجه منتقدان را جلب کرد. از آن پس آثارش خوانندگان بسیاری داشتهاند و گاهی در فهرست آثار پرفروش قرار گرفتهاند.
رمانهای استر ترکیبی از ژانرهای مختلفاند، خوشخوان هستند و زبانی ساده دارند. این سادگی زبان را برخی حمل بر «عامهپسند بودن» به معنای منفی کردهاند. حال آنکه برخی دیگر معتقدند آثار او دارای پیچیدگی درونی و چندلایگی معنایی هستند. درونمایهی داستانهای او را معمولا اتفاقات دور از انتظار پیش میبرند. یکی از ویژگیهای آثار استر حضور همیشگی خود اوست. زندگی استر به نوعی در آثارش به چشم میخورد. مثلا در «شهر شیشهای» کوین که شخصیت اصلی داستان است، تظاهر میکند به اینکه کارآگاه خصوصیای به نام پل استر است. اُر در رمان «شب پیشگویی» درست مثل خود استر در بروکلین زندگی میکند. بسیاری از شخصیتهای اصلی داستانهایش نویسنده هستند.
رمانهایش عمدتا در نگاه اول داستانهایی کارآگاهی هستند که حول یک معنا و چند سرنخ میگردند. اما واقعیت این است که استر با استفاده از ژانر رمان کارآگاهی به طرح مسائلی فلسفی همچون وجود، هویت، ماهیت زبان و ادبیات میپردازد. او با این کار به داستانهایش چندلایگی میبخشد. تلفیق ژانرها، استفاده از فرمهای ادبی عامهپسند در کنار لایههای عمیقتر از ویژگیهای ادبیات پسامدرن است.
یکی دیگر از مشخصههای ادبیات پسامدرن بینامتنیت است: ارجاع و اشارهی آشکار یا پنهان به «متون» دیگر.
یکی از عناصر مهم در نوشتار استر مکتب تعالیگرایی است که در اواسط قرن نوزدهم در امریکا شکل گرفت. این مکتب فلسفی را که مخالف خردگرایی بود و به کلیت واحدی اعتقاد داشت که انسان جزئی از آن است، نویسندگانی همچون رالف والدو امرسون، ناتانیل هاثورن، هنری دیوید ثورو، مارگارت فولر و دیگران بنیان نهادند. آنها بر این باور بودند که نظام نمادین تمدن ما را از نظم طبیعی جهان جدا کرده است، و انسان با بازگشت به طبیعت میتواند به این نظم بازگردد.
حضور نویسندگان مکتب تعالیگرایی امری جدانشدنی از نوشتار استر است. مثلاً در رمان «لویاتان» (که در فارسی به هیولا ترجمه شده) بنیامین ساچز علاقهی عجیبی به نویسندهی کتاب «والدن» دارد، و مثل هنری دیوید ثورو طبق اصول نافرمانی مدنی زندگی میکند و مثل او ریش میگذارد. در رمان «ارواح»، آقای بلو با دوربین که نگاه میکند، اسم کتابی را که آقای بلک مشغول خواندنش است میبیند: «والدن» اثر هنری دیوید ثورو. او که هرگز نام این کتاب را نشنیده، عنوان آن را به دقت یادداشت میکند. روزی به طور اتفاقی در کتابفروشیای چشمش به این کتاب میافتد. آن را ورق میزند و میبیند که نام ناشر «سیاه» است. از این تصادف یکه میخورد و با خود میگوید شاید این مسئله برایش پیامی دارد. کتاب را میخرد و میخواند اما چیز زیادی از آن نمیفهمد. در رمان «مرد در تاریکی»، میریام دختر اگوست بریل که استاد دانشگاه است، علاقهی زیادی به رُز هاثورن دختر ناتانیل هاثورن دارد و زندگینامهی او را نوشته است.
یکی دیگر از ویژگیهایی که به رمانهای استر نسبت میدهند «فراداستان» بودن است. پاتریشیا وا در کتاب «فراداستان: نظریه و شیوههای داستان خودآگاه»، اصطلاح فراداستان را به آن دسته از آثار داستانی اطلاق میکند که «آگاهانه و نظاممند، توجهات را به وضعیت تصنعی خود جلب میکند تا رابطهی میان داستان و واقعیت را به سؤال بکشد . به عبارتی، داستان بودن خود را به رخ خواننده میکشد و نحوهی ساخته شدن و شکل گرفتناش را در مقابل چشم خواننده میگذارد.
در رمان «مرد در تاریکی»، آگوست بریل منتقدی هفتاد و دو ساله که شب خوابش نمیبرد، برای فرار از هجوم خاطرات تلخ گذشته برای خود داستانی میگوید. او دنیایی موازی را تخیل میکند که در آن آمریکا گرفتار جنگ داخلی شده است. اُوِن بریک، شخصیت اصلی داستان آگوست که ناگهان خود را در میانهی این جنگ میبیند، مطلع میشود که برای پایان دادن به این جنگ تنها چاره کشتن نویسندهای است که این دنیا را خلق کرده است.
برخی منتقدان این شیوهی فراداستانی را نقطه ضعف کار استر دانستهاند و در مقابل آن واکنش منفی نشان دادهاند. اما به هر حال استر در کشورهای مختلف خوانندگان و دوستداران بسیاری دارد. آثار او تاکنون به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. خوانندگانی هستند که مرتب آثار او را دنبال میکنند و جذب شیوهی نوشتن او شدهاند.
پس از بازگشت به امریکا، تحصیلاتش را در دانشگاه هاروارد ادامه داد. در اواخر دههی 1970 مرگ پدرش تغییر بزرگی در زندگیاش ایجاد کرد. با توجه به ارثی که دریافت کرده بود، میتوانست راحتتر زندگی کند، به همین خاطر بیش از پیش وقتش را صرف نوشتن کرد. در سال 1982 کتاب «اختراع انزوا» را منتشر کرد، اثری که قرار دادن آن در ژانری مشخص کار دشواری است. این کتاب آمیزهای بود از زندگینامهی پدرش و شرحی از زندگی خودش.
«اختراع انزوا» نقطهی آغازی بود برای شهرت استر. در دههی 1980، سه رمان منتشر کرد به نامهای «شهر شیشهای»، «ارواح»، و «اتاق دربسته»، که بعدها آنها را در قالب «سهگانهی نیویورک» منتشر کرد. عمدهی شهرت استر به واسطهی همین مجموعه است که توجه منتقدان را جلب کرد. از آن پس آثارش خوانندگان بسیاری داشتهاند و گاهی در فهرست آثار پرفروش قرار گرفتهاند.
رمانهای استر ترکیبی از ژانرهای مختلفاند، خوشخوان هستند و زبانی ساده دارند. این سادگی زبان را برخی حمل بر «عامهپسند بودن» به معنای منفی کردهاند. حال آنکه برخی دیگر معتقدند آثار او دارای پیچیدگی درونی و چندلایگی معنایی هستند. درونمایهی داستانهای او را معمولا اتفاقات دور از انتظار پیش میبرند. یکی از ویژگیهای آثار استر حضور همیشگی خود اوست. زندگی استر به نوعی در آثارش به چشم میخورد. مثلا در «شهر شیشهای» کوین که شخصیت اصلی داستان است، تظاهر میکند به اینکه کارآگاه خصوصیای به نام پل استر است. اُر در رمان «شب پیشگویی» درست مثل خود استر در بروکلین زندگی میکند. بسیاری از شخصیتهای اصلی داستانهایش نویسنده هستند.
رمانهایش عمدتا در نگاه اول داستانهایی کارآگاهی هستند که حول یک معنا و چند سرنخ میگردند. اما واقعیت این است که استر با استفاده از ژانر رمان کارآگاهی به طرح مسائلی فلسفی همچون وجود، هویت، ماهیت زبان و ادبیات میپردازد. او با این کار به داستانهایش چندلایگی میبخشد. تلفیق ژانرها، استفاده از فرمهای ادبی عامهپسند در کنار لایههای عمیقتر از ویژگیهای ادبیات پسامدرن است.
یکی دیگر از مشخصههای ادبیات پسامدرن بینامتنیت است: ارجاع و اشارهی آشکار یا پنهان به «متون» دیگر.
یکی از عناصر مهم در نوشتار استر مکتب تعالیگرایی است که در اواسط قرن نوزدهم در امریکا شکل گرفت. این مکتب فلسفی را که مخالف خردگرایی بود و به کلیت واحدی اعتقاد داشت که انسان جزئی از آن است، نویسندگانی همچون رالف والدو امرسون، ناتانیل هاثورن، هنری دیوید ثورو، مارگارت فولر و دیگران بنیان نهادند. آنها بر این باور بودند که نظام نمادین تمدن ما را از نظم طبیعی جهان جدا کرده است، و انسان با بازگشت به طبیعت میتواند به این نظم بازگردد.
حضور نویسندگان مکتب تعالیگرایی امری جدانشدنی از نوشتار استر است. مثلاً در رمان «لویاتان» (که در فارسی به هیولا ترجمه شده) بنیامین ساچز علاقهی عجیبی به نویسندهی کتاب «والدن» دارد، و مثل هنری دیوید ثورو طبق اصول نافرمانی مدنی زندگی میکند و مثل او ریش میگذارد. در رمان «ارواح»، آقای بلو با دوربین که نگاه میکند، اسم کتابی را که آقای بلک مشغول خواندنش است میبیند: «والدن» اثر هنری دیوید ثورو. او که هرگز نام این کتاب را نشنیده، عنوان آن را به دقت یادداشت میکند. روزی به طور اتفاقی در کتابفروشیای چشمش به این کتاب میافتد. آن را ورق میزند و میبیند که نام ناشر «سیاه» است. از این تصادف یکه میخورد و با خود میگوید شاید این مسئله برایش پیامی دارد. کتاب را میخرد و میخواند اما چیز زیادی از آن نمیفهمد. در رمان «مرد در تاریکی»، میریام دختر اگوست بریل که استاد دانشگاه است، علاقهی زیادی به رُز هاثورن دختر ناتانیل هاثورن دارد و زندگینامهی او را نوشته است.
یکی دیگر از ویژگیهایی که به رمانهای استر نسبت میدهند «فراداستان» بودن است. پاتریشیا وا در کتاب «فراداستان: نظریه و شیوههای داستان خودآگاه»، اصطلاح فراداستان را به آن دسته از آثار داستانی اطلاق میکند که «آگاهانه و نظاممند، توجهات را به وضعیت تصنعی خود جلب میکند تا رابطهی میان داستان و واقعیت را به سؤال بکشد . به عبارتی، داستان بودن خود را به رخ خواننده میکشد و نحوهی ساخته شدن و شکل گرفتناش را در مقابل چشم خواننده میگذارد.
در رمان «مرد در تاریکی»، آگوست بریل منتقدی هفتاد و دو ساله که شب خوابش نمیبرد، برای فرار از هجوم خاطرات تلخ گذشته برای خود داستانی میگوید. او دنیایی موازی را تخیل میکند که در آن آمریکا گرفتار جنگ داخلی شده است. اُوِن بریک، شخصیت اصلی داستان آگوست که ناگهان خود را در میانهی این جنگ میبیند، مطلع میشود که برای پایان دادن به این جنگ تنها چاره کشتن نویسندهای است که این دنیا را خلق کرده است.
برخی منتقدان این شیوهی فراداستانی را نقطه ضعف کار استر دانستهاند و در مقابل آن واکنش منفی نشان دادهاند. اما به هر حال استر در کشورهای مختلف خوانندگان و دوستداران بسیاری دارد. آثار او تاکنون به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است. خوانندگانی هستند که مرتب آثار او را دنبال میکنند و جذب شیوهی نوشتن او شدهاند.
۶ اردیبهشت ۸۸/ خبرگزاری کتاب
+ نوشته شده توسط الاهه دهنوی در چهارشنبه 16 اردیبهشت1388 و ساعت 18:40 |