۱۳۸۹ فروردین ۲۸, شنبه

از نگاه چخوف



چخوف معتقد بود که داستان نباید هیچ چیز زائد و اضافی داشته باشد. او به توصیف های مربوط طبیعت خیلی حساس بود و می گفت چنین توصیف هایی باید کوتاه و بجا باشد. در نامه ای به یک دوست می نویسد «دریا می خندد. حتما از این تشبیه گردو می شکنی. ولی خام و بی ارزش است... دریا نمی خندد و نمی گرید. می غرد، برق می زند، می درخشد. ببین تولستوی چطور می نویسد: آفتاب طلوع و غروب می کند، پرنده ها می خوانند. هیچ کدام اینها نمی خندند یا هق هق گریه نمی کنند و نکته اصلی همین است: سادگی».

برگرفته از کتاب «درباره رمان و داستان کوتاه» نوشته سامرست موآم/ ترجمه کاوه دهگان