۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

«مجردان تپه» از نگاه احمد آرام

دورنمای رمزآمیز به شیوه ایرلندی
روزنامه فرهيختگان/ دوشنبه 10 آبان 89
احمد آرام: سنت داستان‌نويسي در ايرلند، سنتي است كه بايد ريشه‌هاي آن را در آثار جاناتان سويفت، اوليور گلد اسميت، برنارد شاو، اسكار وايلد ، ساموئل بكت و جيمز جويس جست‌وجو كرد. اما هرگاه سخن از داستان كوتاه به ميان مي‌آيد لاجرم بايد يادي بكنيم از آنتوان چخوف كه بسياري از نويسندگان ايرلندي تحت‌تاثير او بودند.


ويليام ترور يكي از اين نويسندگان است. زاويه‌ديد هوشمندانه او فضاي داستان‌هاي چخوف را در ما زنده مي‌سازد. همين زاويه‌ديد درك او را از زندگي آدم‌هاي تنها و مصائب پيرامون‌شان، به نحو تحسين‌كننده‌اي، گسترش مي‌دهد. ساختار چخوفي داستان‌هاي ترور، زندگي ملالت‌بار انسان ايرلندي را، در طيف بسيار وسيعي، جهاني مي‌كند. البته او، در اين روند، به وجهي نو و شيوه‌اي خاص دست يافته؛ شيوه‌اي كه داستان‌هاي او را باورپذير مي‌سازد. ترور به چيزهاي توجه كرده است كه امروز، در جهان ادبيات، جزو نادرترين تكنيك‌هاي داستان‌نويسي دوران معاصر است؛ يعني درك درست از گزينش اولين جمله‌اي كه قرار است داستان با آن آغاز شود. در 9 داستاني كه در اين مجموعه مشاهده مي‌شود، ما با 9 شروع درخشان روبه‌رو مي‌شويم. شروع هر داستان، انرژي حاصل از آن جمله آغازين را در خواننده گسترش مي‌دهد. براي نمونه اشاره‌اي داريم به شروع چند داستان از اين مجموعه:

«بي‌خبر بود، و اغلب اين را حس مي‌كرد...» (از ميان كشيشان)

«در شهر زندگي مي‌كرد، خانه‌اي در خيابان دانمن وي واقع در شهركي خاكستري.» (سوگواري)

«زماني كه آهنگ «رنگ پريده‌تر» تمام تابستان پخش شد، عاشق هم شدند.» (دوست كاري)

«زن در آشپزخانه باغ با خود فكر مي‌كرد كه با او چه مي‌كنند، چه پيشنهادي مي‌دهند.» (مجردان تپه)

«پاييزي آرام، سپري شده بود، تا پايان آفتابي بود، آخرين پروانه‌ها تا دسامبر هم آنجا بودند...» (هديه باكره مقدس) «اتاقي پر از آدم‌هاي مهم بي‌صبرانه منتظر كسي هستند كه فردي ديگر قبلا حرف‌هايش را ترجمه كرده و گفته كه روح جلسه است.» (مرگ استاد) به هر شروعي كه توجه مي‌كنيم يك راز عميق دامنگيرمان مي‌شود؛ رازي كه با يك تعليق زيركانه ما را به فكر وامي‌دارد. اين تعليق‌ها به تناسب موضوع داستان خلق مي‌شوند. كوشش شده تا از همان آغاز، زمان، مكان و نشانه‌ها ما را به چيزهايي برساند كه بعدا اتفاق خواهد افتاد. از اين طريق است كه خواننده به درستي وارد هر داستان مي‌شود. اين را هم بايد بدانيم زماني لذت خوانش يك داستان ما را مجذوب خود خواهد كرد كه ما از يك ترجمه هوشمندانه گذر كرده باشيم.

ترجمه الاهه دهنوي و سعيد سبزيان ما را به فهم زبان ترور نزديك مي‌سازد؛ و همين بس است تا ما اسير آن تصاوير مستمر بشويم. خواندن كتاب «مجردان تپه» فرصت خوبي است براي كساني كه هنوز نمي‌دانند داستان از كجا بايد شروع شود و به كجا ختم شود.


1 نظرات:

وحيد حسيني گفت...

درود
با داستاني به‌روزم