۱۳۸۸ تیر ۲۵, پنجشنبه

معرفي کتاب «درسنامه نظريه ادبي»

از نظريه نترسيد

مري کيلگز مولف کتاب «درسنامه نظريه ادبي» در مقدمه آن مي نويسد؛«اين کتاب براي کساني است که به دليل آشنايي مختصر با نظريه ادبي گيج شده اند، و بي پرده بگويم، براي کساني است که از نظريه ادبي مي هراسند.» درسنامه نظريه ادبي با ترجمه جلال سخنور، الاهه دهنوي و سعيد سبزيان بهار امسال از طرف نشر اختران به بازار عرضه شد. اما با اعلام ممنوعيت حضور اين نشر در نمايشگاه امسال کتاب هاي جديد اين نشر کمتر ديده و معرفي شد. با الاهه دهنوي يکي از سه مترجم کتاب درباره «درسنامه نظريه ادبي» گفت وگو کرديم.

---

-در سال هاي اخير کتاب هاي بسياري در شرح و توصيف نظريه ها و مکاتب مختلف نقد ادبي ترجمه و منتشر شده اند. گاهي به نظر مي رسد بازار کتاب از اين نوع کتاب ها اشباع شده است. نويسندگان و مترجمان کتاب ها اکثراً ادعاهاي يکساني در مورد کيفيت و آسان فهمي کتابشان دارند. درسنامه نظريه ادبي چه ويژگي داشت که براي ترجمه انتخاب کرديد.

به جز کتاب هاي پراکنده يي که ترجمه شده پيش از اين دو کتاب مهم اين حوزه در ايران منتشر شده است. يکي کتاب جاناتان کالر است که خانم فرزانه طاهري آن را ترجمه کرده و ديگري «پيش درآمدي بر نظريه ادبي» نوشته تري ايگلتون با ترجمه آقاي عباس مخبر. ايگلتون و کالر هردو نظريه پردازان برجسته و شناخته شده يي هستند اما روشن است که رويکرد خاص خود را به اين موضوع دارند. ايگلتون يکي از برجسته ترين نظريه پردازان مارکسيست امروز است بنابراين وقتي نظريه ها را توضيح مي دهد و بررسي مي کند به جز اينکه با دقت علمي و وسواس دانشگاهي اصلي ترين مشخصه هاي آنها را آشکار مي کند از نظرگاه خاص خود برخورد انتقادي هم دارد. همچنين جاناتان کالر يک نظريه پرداز برجسته پساساختارگراست. او هم نمي تواند فارغ از ديدگاه خود به توضيح و تشريح نظريه هاي ادبي بپردازد. به نظر من اين کتاب ها در حالي که بسيار قابل تامل و مفيدند اما متون مناسبي براي خواننده يي که در آستانه گام اول آشنايي با نظريه هاي ادبي قرار دارد نيستند. خواننده در گام اول بايد بي واسطه نظريه ها را بشناسد و بعد آنها را از منظري انتقادي مطالعه کند. در ضمن فضاي کلي اين کتاب ها به نظر من کمي سنگين است. ولي کار اصلي مري کيلگز مولف اين کتاب تدريس نظريه هاي ادبي در دانشگاه است. بنابراين قاعدتاً نگاه او به موضوع نگاه يک معلم است. مري کيلگز به خاطر سبک و شيوه تدريس اش برنده جايزه شده است. در واقع اين کيفيت اصلي کار اوست که مي تواند دانشجويي را که به هيچ وجه با اين جنس مباحث آشنا نيست به اصطلاح وارد گود کند. او نظريه پرداز نيست. يعني مباحث را در سيطره يک نوع نگاه خاص طرح نمي کند. زبانش هم قابل فهم است و درک نظريه ها را خيلي ساده مي کند. طرح مباحثي مثل ايدئولوژي و هژموني به صورتي قابل فهم واقعاً کار دشواري است. همچنين بحث هاي نقد روانکاوانه به ويژه جنبه هاي لاکاني آن بسيار دشوارند. اما توضيحات و مثال هاي کتاب خيلي ملموس هستند. اين نقطه تمايز و برتري اين کتاب نسبت به کتاب هاي ديگر است. هرچند نمي توان انتظار داشت خواننده با خواندن يک کتاب سيصد صفحه يي در چنين حوزه تخصصي تسلط پيدا کند. اين کتاب براي ما هم قدم اول يک پروژه است.

-پروژه تان چيست، قرار است آثار ديگري ترجمه شود؟

بله راستش ما تصميم داريم اين کار را به صورت يک پروژه ادامه بدهيم. مساله اصلي و حياتي اين است که اين نظريه ها به صورت عملي به کار گرفته شود. مخاطبي که اين کتاب ها را مي خواند نياز دارد شيوه عملي نقد و نظريه هاي مختلف ادبي را هم بداند. براي خوانندگان اين سوال مطرح است که اگر قرار باشد اين تئوري ها به صورت عملي به کار روند نتيجه چيست. چطور مي شود اينها را روي يک متن پياده کرد. پروژه يا برنامه ما اين است که به صورت خيلي مشروح به يکسري از اين نظريه ها و رويکردها بپردازيم. در واقع نمونه هايي از شاخص ترين انواع نقد ادبي را ترجمه کنيم. همچنين تاليف آثاري با محوريت نظريه هاي ادبي در برنامه کاري ماست.

-يکي از مشکلات خوانندگان فارسي زبان در مطالعه کتاب هايي از اين دست ترجمه نشدن مصداق و مثال ها است.

بله خب اين يک مشکل واقعي است. اما در مورد «درسنامه نظريه ادبي» بيشتر مثال هاي نويسنده در راستاي توضيح نظريه هاست. خيلي به آثار ادبي گريز نمي زند. ولي به کتاب هايي از نظريه پردازها اشاره مي کند. و در حد توان کتاب به آنها مي پردازد. مثلاً اگر به يک مفهوم مورد نظر يک منتقد مارکسيست اشاره مي کند، آن را رها نمي کند. ولي به هرحال ما از نظر منابع ادبي در زبان فارسي واقعاً فقير هستيم.

-فکر مي کنيد ترجمه چنين آثاري در فضاي رخوت زده آکادميک تاثيرگذار بوده است؟

راستش من از وضعيت دانشگاه ادبيات اطلاع دقيق ندارم. در مورد ادبيات انگليسي که رشته خودم بوده، مساله نقد ادبي لااقل در پايان نامه ها خيلي جا باز کرده است. 10 ، 15 سال دانشجوها بيشتر سراغ تحليل مضامين و مفاهيم آثار مي رفتند مثلاً مفهوم شرارت در آثار فلان نويسنده يا مقايسه يک مضمون يا فضاسازي در آثار چند نويسنده مختلف. اما الان در ادبيات انگليسي اکثراً نظريه هاي ادبي را پياده مي کنند. مثلاً خوانش فمينيست آثار توني موريسون يا تحليل ساختار روايي آثار آپدايک. مسلماً به زودي آثار اين فارغ التحصيلان در فصلنامه ها و مجلات انعکاس خواهد يافت.