اين منتقد يادآورشد: در رمان «مرد در تاريكي» بيشتر برروي تنهايي و فقدان يكي از اعضاي خانواده تأكيد شده است. تم تنهايي در آغاز روايت شكل ميگيرد و تا پايان روايت استمرار مييابد، تنهاييهاي شخصيتهاي «مرد در تاريكي» يك درد اگزيستانسي نيست، بلكه يك درد خانوادگي است كه از اين منظر ميتوان رمان پل استر را يك قصه خانوادگي هم دانست. شخصيتهاي داستان براي گريز از تنهايي مينويسند، چنانچه اين اتفاق در رقم زدن فرم داستان دخيل است.
در ادامه اين نشست حسين يعقوبي سخنانش را با توضيحي درباره پل استر و آثارش آغاز كرد و گفت: استر نوشتن را از 1982 آغاز كرده است، نويسندهاي پركار است، تاكنون از وي 15 رمان منتشر شده كه 11 رمان اين نويسنده به فارسي درآمده، چهار فيلم سينمايي كارگرداني كرده است، چند مجموعه شعر دارد و چند كار ترجمه انجام داده است. همه اينها نشان ميدهد كه پلاستر هنرمندي پركار است. استر در سالي كه «طعم گيلاس» عباس كيارستمي برنده نخل طلاي جايزه كن شد به عنوان داور اين جايزه بوده است.
يعقوبي خاطرنشان كرد: ادگار آلنپو، ساموئل بكت از جمله نويسندگاني هستند كه بر استر و آثارش تأثير گذاشتند، كتاب محبوب اين نويسنده آمريكايي «دن كيشوت» است، زيرا استر هم مانند دنكيشوت با هويت فردي و جهاني كه زندگي ميكند، مشكل دارد.
اين منتقد در ادامه از اضطراب و ناامني، فرامتنيت، بينامتنيت، درگيري با شخصيتهاي قصه، روايت اول شخص، داستان در دل داستان، شكست، اشارهي مداوم به نويسندهها و كتابهايشان از ويژگيهاي مشترك بسياري از آثار داستاني استر ياد كرده و گفت: استر دوست دارد در آثارش با ژانرهاي مختلف بازي كند و از آنها براي پيش بردن روايت بهره بگيرد.
وي در ادامه با ارايه شواهدي از«مرد در تاريكي» استر گفت: استر در اين اثر ايدهي خوبي را طرح و دنبال ميكند تا قصه را به سرانجام برساند، اما بسياري از خرده روايتهايي كه در اين قصه هست، نيمهتمام رها ميشود و اين از ويژگي قصههاي برآمده از دل تفكر مدرن است.
حسين يعقوبي در پايان سخنانش را با جملاتي از استر درباره رمان به پايان رساند.
در نشست نقد پلاستر،امير احمدي آريان نيز با مروري گذرا با آثار پيشيني استر و همچنين ارايه شواهدي از آثار متأخر اين نويسنده تصريح كرد: استر رفته رفته در پرداخت قصههايش افت كرده است.
احمدي آريان تصريح كرد: اتفاقي كه در هر رمان پل استر تكرار ميشود، تنشي است كه بين خرده داستانها، در رمان رقم ميخورد، اما در پرداخت آن ،استر رمان به رمان دچار افت ميشود كه به اعتقاد من ديگر بايد استر را از ليست نويسندگان جهان غرب بيرون گذاشت.
وي در ادامه يادآور شد: اما آنچه كه سبب ترغيب مخاطب براي مطالعه آثار استر ميشود، ايدههاي جذابي است كه استر براي خلق رمان ارايه ميكند، درواقع مسألهي محتوا سبب ميشود، مخاطب آثار استر را دنبال كند، او در انتخاب محتوا و مضمون خلاقيت خوبي دارد و در رمان «مرد در تاريكي» با خلاقيت ايده خوبي را براي شروع رمان رقم ميزند و سعي ميكند آن را در دو روايت موازي پيش ببرد يك سطح اول واقعيت در رمان است كه در نيويورك ميگذرد و سطح ديگر واقعيت هم هست كه نويسنده و مخاطب و شخصيت داستان نميداند كجاست درواقع روايت واقعي كه مخاطب در جريان است، مسألهي عراق و سپتامبر است. اما سطح ديگر روايت هست كه براي مخاطب روشن نيست، هرچند در اين اثر مخاطب با جهان مطلق خيالي روبهرو نيست.
احمدي آريان افزود:رمان «مرد در تاريكي» ديگر جايي دارد كه همان عرصهي بين واقعيت و آرمانشهراست كه به هيچكدام هم تعلق ندارد و اينجاست كه سطح دوم واقعيت رمان ساخته ميشود.
اين منتقد با اشاره به علاقه شديد استر به دنكيشوت اثر سروانتس بر اين نكته تاكيد كرد كه در مطالعه هر اثر استر ميبايد تأثير دنكيشوت بر استر و آثارش را يادآوري كرد و در جستوجوي آنها بود.
همچنين در اين نشست الاهه دهنوي مترجم «مرد در تاريكي» درباره رمان و پلاستر صحبتي نكرد و فقط از مخاطبان «مرد در تاريكي» به خاطر اينكه بخشهايي از اين رمان توسط مميزان ارشاد حذف شده بود عذرخواهي كرد و يادآور شد: بخشهايي از اين قصه عليرغم ميل باطني من سانسور شد.
دهنوي همچنين از ترجمه اين رمان استر به عنوان كاري راحت و خوشايند ياد كرد و گفت: بعد از ترجمه چهار اثر از ويليام ترور ايرلندي كه دشوار مينويسد، زبان سادهي استر در رمان «مرد در تاريكي» خستگيام را بيرون كرد.