۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه

روایت ساکنان زنگی‌آباد

دعوت به خواندن رمان «پرسه زیر درختان تاغ»

روزنامه فرهیختگان/ پنج شنبه 9 دی 89/ صفحه9

رمان «پرسه زیر درختان تاغ» نوشته علی چنگیزی کتابی است که حتما ارزش خواندن دارد. «پرسه زیر درختان تاغ» روایت آدم هایی است گرفتار در زنگی‌آباد، روستایی در قلب کویر. پرویز اهل تهران است و کارشناس مرمت آثار باستانی ، و حالا ساکن کاروانسرایی در حوالی کرمان. با نظارت او کارگران مشغول بازسازی کاروانسرا هستند و او هوش و حواسش پی عتیقه هایی که نشانی شان را در دشت دقیانوس دارد. مراد بچه کویر است. زیر دست پرویز کار می کند و می ایستد بالای سر کارگرها، و حالا همراه می شود در وسوسه یافتن عتیقه، اما می ترسد، می ترسد از حرفی که مردم می زنند: «هرچی از تو دل این شب در می آید آدم را بدبخت می کند». غلام جوانی است اهل زنگی آباد، شر است و بددهن و دنبال دردسر. مال‌خر سراغ دارد و پس از پیدا کردن عتیقه می تواند آبش کند، کاری که مراد و پرویز از عهده اش بر نمی آیند. استوار غفوری و جعفری و قنبری آدم های پاسگاه زنگی‌آبادند و راوی های قصه دیگری که به موازات ماجرای جستجوی پرویز و مراد برای یافتن عتیقه پیش می رود. باید جنازه سارا را پیدا کنند؛ پدرش سالار او را زنده به گور کرده است. فرید پزشک درمانگاه زنگی‌آباد است که جنازه سارا را برای معاینه پیشش می برند، و او اوراق اجازه کفن و دفن را امضا می کند: «یک دایره ته همه کاغذها کشیدم. یک دایره درست مثل زندگی مُدور. یک دایره ناقص تکراری» (ص 94).

«پرسه زیر درختان تاغ» داستان یافتن و رسیدن نیست، روایت بی هدف این سو و آن سو رفتن آدم های بریده از گذشته است در جهانی که معنا باخته است. در داستان پرویز و تلاشش برای یاغتن عتیقه در دشت دقیانوس (اشاره به گذشته ای گمشده و افسانه ای، نه مبتنی بر واقعیت و تاریخی دقیق) میراث فرهنگی به ابژه ای بی گذشته و فاقد ارزش فرهنگی و ملی تبدیل می شود. شخصیت های داستان، از کارشناس مرمت آثار باستانی و پزشک و نظامی گرفته تا زنان و مردان روستایی، همگی مثل شخصیت های آثار ابسورد، بی معنایی را حس می کنند، اما با بی انگیزگی راه را طی می کنند. زنگی آباد در قلب بیابان استعاره از جهان ماست که همه اسیرش هستیم. در این جهان مدرن ارزش های ملی، تاریخی، خانوادگی و عاطفی از دست رفته است و انسان ها به رغم حضور فیزیکی شان در کنار یکدیگر، از تنهایی رنج می برند. علی چنگیزی به جای آنکه از این حس تنهایی برای شخصیت هایش تجربه ای شکوهمند و شبه روشنفکری بسازد، وجه ملموس تری از این حس انسان مدرن را به تصویر می کشد: رنج ناشی از ارتباط های از هم گسیخته و انزوایی که به جان آدم ها افتاده و آنها را روز به روز تلخ تر می کند.

استفاده نویسنده از اصطلاحات عامیانه و مثل های فرهنگ عامه، نثر او را غنی کرده است، اما نقطه ضعف اثر او نیز هست. چنگیزی این زبان را به تمام شخصیت هایش داده، از فرید و پرویز تحصیلکرده شهری گرفته تا اهالی روستا و مردان پاسگاه، که غیرمنطقی به نظر می رسد. تکثر راوی ها به ارائه وجوه مختلف داستان کمک کرده و به جذابیت روایت افزوده است. علی چنگیزی در اولین کتابش نشان داده که به زبان خاص خودش دست یافته و قصه گوی خوبی هم هست. «پرسه زیر درختان تاغ» رمانی است که از خواندنش پشیمان نیستم.